کتاب مقدس, کارهای رسولان , فصل 23. is available here: https://www.bible.promo/chapters.php?id=11041&pid=46&tid=2&bid=30
Holy Bible project logo icon
FREE OFF-line Bible for Android Get Bible on Google Play QR Code Android Bible

Holy Bible
for Android

is a powerful Bible Reader which has possibility to download different versions of Bible to your Android device.

Bible Verses
for Android

Bible verses includes the best bible quotes in more than 35 languages

Pear Bible KJV
for Android

is an amazing mobile version of King James Bible that will help you to read this excellent book in any place you want.

Pear Bible BBE
for Android

is an amazing mobile version of Bible in Basic English that will help you to read this excellent book in any place you want.

Pear Bible ASV
for Android

is an amazing mobile version of American Standard Version Bible that will help you to read this excellent book in any place you want.

BIBLE VERSIONS / کتاب مقدس / عهد جديد / کارهای رسولان

کتاب مقدس - Old Persian Version, 1815

یوحنا کارهای رسولان رومیان

فصل 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24 25 26 27 28

1 پس پولس به اهل شورا نیک نگریسته ، گفت: «ای برادران، من تا امروز با کمال ضمیر صالح در خدمت خدا رفتار کرده ام.»

2 آنگاه حنانیا، رئیس کهنه ، حاضران را فرمود تا به دهانش زنند.

3 پولس بدو گفت: «خدا تو را خواهد زد، ای دیوار سفید شده! تو نشسته ای تا مرا برحسب شریعت داوری کنی و به ضد شریعت حکم به زدنم می کنی ؟»

4 حاضران گفتند: «آیا رئیس کهنه خدا را دشنام می دهی ؟»

5 پولس گفت: «ای برادران، ندانستم که رئیس کهنه است، زیرا مکتوب است حاکم قوم خود را بد مگوی.»

6 چون پولس فهمید که بعضی از صدوقیان و بعضی از فریسیانند، در مجلس ندا در داد که «ای برادران، من فریسی ، پسر فریسی هستم و برای امید و قیامت مردگان از من بازپرس می شود.»

7 چون این را گفت، در میان فریسیان و صدوقیان منازعه برپا شد و جماعت دو فرقه شدند،

8 زیرا که صدوقیان منکر قیامت و ملائکه و ارواح هستند لیکن فریسیان قائل به هر دو.

9 پس غوغای عظیم برپا شد و کاتبان از فرقه فریسیان برخاسته مخاصمه نموده، می گفتند که «در این شخص هیچ بدی نیافته ایم و اگر روحی یا فرشته ای با او سخن گفته باشد با خدا جنگ نباید نمود.»

10 و چون منازعه زیادتر می شد، مین باشی ترسید که مبادا پولس را بدرند. پس فرمود تا سپاهیان پایین آمده، او را از میانشان برداشته ، به قلعه درآوردند.

11 و در شب همان روز خداوند نزد او آمده، گفت: «ای پولس خاطر جمع باش زیرا چنانکه در اورشلیم در حق من شهادت دادی، همچنین باید در روم نیز شهادت دهی .»

12 و چون روز شد، یهودیان با یکدیگر عهد بسته ، بر خویشتن لعن کردند که تا پولس را نکشند، نخورند و ننوشند.

13 و آنانی که درباره این، همقسم شدند، زیاده از چهل نفر بودند.

14 اینها نزد رؤسای کهنه و مشایخ رفته ، گفتند: «بر خویشتن لعنت سخت کردیم که تا پولس را نکشیم چیزی نچشیم.

15 پس اﻵن شما با اهل شورا، مین باشی را اعلام کنید که او را نزد شما بیاورد که گویا اراده دارید در احوال او نیکوتر تحقیق نمایید؛ و ما حاضر هستیم که قبل از رسیدنش او را بکشیم.»

16 اما خواهرزاده پولس از کمین ایشان اطلاع یافته ، رفت و به قلعه درآمده، پولس را آگاهانید.

17 پولس یکی از یوزباشیان را طلبیده، گفت: «این جوان را نزد مین باشی ببر زیرا خبری دارد که به او بگوید.»

18 پس او را برداشته ، به حضور مین باشی رسانیده، گفت: «پولس زندانی مرا طلبیده، خواهش کرد که این جوان را به خدمت تو بیاورم، زیرا چیزی دارد که به تو عرض کند.»

19 پس مین باشی دستش را گرفته ، به خلوت برد و پرسید: «چه چیز است که می خواهی به من خبر دهی ؟»

20 عرض کرد: «یهودیان متفق شده اند که از تو خواهش کنند تا پولس را فردا به مجلس شورا درآوری که گویا اراده دارند در حق او زیادتر تفتیش نمایند.

21 پس خواهش ایشان را اجابت مفرما زیرا که بیشتر از چهل نفر از ایشان در کمین وی اند و به سوگند عهد بسته اند که تا او را نکشند چیزی نخورند و نیاشامند و اﻵن مستعد و منتظر وعده تو می باشند.»

22 مین باشی آن جوان را مرخص فرموده، قدغن نمود که «به هیچکس مگو که مرا از این راز مطلع ساختی .»

23 پس دو نفر از یوزباشیان را طلبیده، فرمود که «دویست سپاهی و هفتاد سوار و دویست نیزه دار در ساعت سوم از شب حاضر سازید تا به قیصریه بروند؛

24 و مرکبی حاضر کنید تا پولس را سوار کرده، او را به سلامتی به نزد فلیکس والی برسانند.»

25 و نامه ای بدین مضمون نوشت:

26 «کلودیؤس لیسیاس، به والی گرامی فلیکس سلام می رساند.

27 یهودیان این شخص را گرفته ، قصد قتل او داشتند. پس با سپاه رفته ، او را از ایشان گرفتم، چون دریافت کرده بودم که رومی است.

28 و چون خواستم بفهمم که به چه سبب بر وی شکایت می کنند، او را به مجلس ایشان درآوردم.

29 پس یافتم که در مسائل شریعت خود از او شکایت می دارند، ولی هیچ شکوه ای مستوجب قتل یا بند نمی دارند.

30 و چون خبر یافتم که یهودیان قصد کمین سازی برای او دارند، بی درنگ او را نزد تو فرستادم و مدعیان او را نیز فرمودم تا در حضور تو بر او ادعا نمایند والسلام.»

31 پس سپاهیان چنانکه مامور شدند، پولس را در شب برداشته ، به انتیپاتریس رسانیدند.

32 و بامدادان سواران را گذاشته که با او بروند، خود به قلعه برگشتند.

33 و چون ایشان وارد قیصریه شدند، نامه را به والی سپردند و پولس را نیز نزد او حاضر ساختند.

34 پس والی نامه را ملاحظه فرموده، پرسید که از کدام ولایت است. چون دانست که از قیلیقیه است،

35 گفت: «چون مدعیان تو حاضر شوند، سخن تو را خواهم شنید.» و فرمود تا او را در سرای هیرودیس نگاه دارند.

<< ← Prev Top Next → >>