کتاب مقدس, لوقا , فصل 20. is available here: https://www.bible.promo/chapters.php?id=10993&pid=44&tid=2&bid=30
Holy Bible project logo icon
FREE OFF-line Bible for Android Get Bible on Google Play QR Code Android Bible

Holy Bible
for Android

is a powerful Bible Reader which has possibility to download different versions of Bible to your Android device.

Bible Verses
for Android

Bible verses includes the best bible quotes in more than 35 languages

Pear Bible KJV
for Android

is an amazing mobile version of King James Bible that will help you to read this excellent book in any place you want.

Pear Bible BBE
for Android

is an amazing mobile version of Bible in Basic English that will help you to read this excellent book in any place you want.

Pear Bible ASV
for Android

is an amazing mobile version of American Standard Version Bible that will help you to read this excellent book in any place you want.

BIBLE VERSIONS / کتاب مقدس / عهد جديد / لوقا

کتاب مقدس - Old Persian Version, 1815

مرقس لوقا یوحنا

فصل 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16 17 18 19 20 21 22 23 24

1 روزی از آن روزها واقع شد هنگامی که او قوم را در هیکل تعلیم و بشارت می داد که رؤسای کهنه و کاتبان با مشایخ آمده،

2 به وی گفتند: «به ما بگو که به چه قدرت این کارها را می کنی و کیست که این قدرت را به تو داده است؟»

3 در جواب ایشان گفت: «من نیز از شما چیزی می پرسم. به من بگویید.

4 تعمید یحیی از آسمان بود یا از مردم؟»

5 ایشان با خود اندیشیده، گفتند که «اگر گوییم از آسمان، هرآینه گوید چرا به او ایمان نیاوردید؟

6 و اگر گوییم از انسان، تمامی قوم ما را سنگسار کنند زیرا یقین می دارند که یحیی نبی است.»

7 پس جواب دادند که «نمی دانیم از کجا بود.»

8 عیسی به ایشان گفت: «من نیز شما را نمی گویم که این کارها را به چه قدرت بجا می آورم.»

9 و این مثل را به مردم گفتن گرفت که «شخصی تاکستانی غرس کرد و به باغبانانش سپرده، مدت مدیدی سفر کرد.

10 و در موسم، غلامی نزد باغبانان فرستاد تا از میوه باغ بدو سپارند. اما باغبانان او را زده، تهی دست بازگردانیدند.

11 پس غلامی دیگر روانه نمود. او را نیز تازیانه زده، و بی حرمت کرده، تهی دست بازگردانیدند.

12 و باز سومی فرستاد. او را نیز مجروح ساخته ، بیرون افکندند.

13 آنگاه صاحب باغ گفت، چه کنم؟ پسر حبیب خود را می فرستم شاید چون او را بینند احترام خواهند نمود.

14 اما چون باغبانان او را دیدند، با خود تفکرکنان گفتند، این وارث می باشد، بیایید او را بکشیم تا میراث از آن ما گردد.

15 در حال او را از باغ بیرون افکنده، کشتند. پس صاحب باغ بدیشان چه خواهد کرد؟

16 او خواهد آمد و باغبانان را هلاک کرده، باغ را به دیگران خواهد سپرد.» پس چون شنیدند گفتند: «حاشا.»

17 به ایشان نظر افکنده، گفت: «پس معنی این نوشته چیست، سنگی را که معماران رد کردند، همان سر زاویه شده است؟

18 و هر که بر آن سنگ افتد خرد شود، اما اگر آن بر کسی بیفتد او را نرم خواهد ساخت؟»

19 آنگاه رؤسای کهنه و کاتبان خواستند که در همان ساعت او را گرفتار کنند، لیکن از قوم ترسیدند زیرا که دانستند که این مثل را درباره ایشان زده بود.

20 و مراقب او بوده، جاسوسان فرستادند که خود را صالح می نمودند تا سخنی از او گرفته ، او را به حکم و قدرت والی بسپارند.

21 پس از او سؤال نموده، گفتند: «ای استاد می دانیم که تو به راستی سخن می رانی و تعلیم می دهی و از کسی روداری نمی کنی ، بلکه طریق خدا را به صدق می آموزی.

22 آیا بر ما جایز هست که جزیه به قیصر بدهیم یا نه ؟»

23 او چون مکر ایشان را درک کرد، بدیشان گفت: «مرا برای چه امتحان می کنید؟

24 دیناری به من نشان دهید. صورت و رقمش از کیست؟» ایشان در جواب گفتند: «از قیصر است.»

25 او به ایشان گفت: «پس مال قیصر را به قیصر رد کنید و مال خدا را به خدا.»

26 پس چون نتوانستند او را به سخنی در نظر مردم ملزم سازند، از جواب او در عجب شده، ساکت ماندند.

27 و بعضی از صدوقیان که منکر قیامت هستند، پیش آمده، از وی سؤال کرده،

28 گفتند: «ای استاد، موسی برای ما نوشته است که اگر کسی را برادری که زن داشته باشد بمیرد و بی اولاد فوت شود، باید برادرش آن زن را بگیرد تا برای برادر خود نسلی آورد.

29 پس هفت برادر بودند که اولی زن گرفته ، اولاد ناآورده، فوت شد.

30 بعد دومین آن زن را گرفته ، او نیز بی اولاد بمرد.

31 پس سومین او را گرفت و همچنین تا هفتمین و همه فرزند ناآورده، مردند.

32 و بعد از همه ، آن زن نیز وفات یافت.

33 پس در قیامت، زن کدام یک از ایشان خواهد بود، زیرا که هر هفت او را داشتند؟»

34 عیسی در جواب ایشان گفت: «ابنای این عالم نکاح می کنند و نکاح کرده می شوند.

35 لیکن آنانی که مستحق رسیدن به آن عالم و به قیامت از مردگان شوند، نه نکاح می کنند و نه نکاح کرده می شوند.

36 زیرا ممکن نیست که دیگر بمیرند از آن جهت که مثل فرشتگان و پسران خدا می باشند، چونکه پسران قیامت هستند.

37 و اما اینکه مردگان برمی خیزند، موسی نیز در ذکر بوته نشان داد، چنانکه خداوند را خدای ابراهیم و خدای اسحاق و خدای یعقوب خواند.

38 و حال آنکه خدای مردگان نیست بلکه خدای زندگان است. زیرا همه نزد او زنده هستند.»

39 پس بعضی از کاتبان در جواب گفتند: «ای استاد، نیکو گفتی .»

40 و بعد از آن هیچکس جرأت آن نداشت که از وی سؤالی کند.

41 پس به ایشان گفت: «چگونه می گویند که مسیح پسر داود است

42 و خود داود در کتاب زبور می گوید، خداوند به خداوند من گفت به دست راست من بنشین

43 تا دشمنان تو را پای انداز تو سازم؟

44 پس چون داود او را خداوند می خواند، چگونه پسر او می باشد؟»

45 و چون تمامی قوم می شنیدند، به شاگردان خود گفت:

46 «بپرهیزید از کاتبانی که خرامیدن در لباس دراز را می پسندند و سلام در بازارها و صدر کنایس و بالا نشستن در ضیافتها را دوست می دارند.

47 و خانه های بیوه زنان را می بلعند و نماز را به ریاکاری طول می دهند. اینها عذاب شدیدتر خواهند یافت.»

<< ← Prev Top Next → >>