کتاب مقدس, مرقس , فصل 12. is available here: https://www.bible.promo/chapters.php?id=10969&pid=43&tid=2&bid=30
Holy Bible project logo icon
FREE OFF-line Bible for Android Get Bible on Google Play QR Code Android Bible

Holy Bible
for Android

is a powerful Bible Reader which has possibility to download different versions of Bible to your Android device.

Bible Verses
for Android

Bible verses includes the best bible quotes in more than 35 languages

Pear Bible KJV
for Android

is an amazing mobile version of King James Bible that will help you to read this excellent book in any place you want.

Pear Bible BBE
for Android

is an amazing mobile version of Bible in Basic English that will help you to read this excellent book in any place you want.

Pear Bible ASV
for Android

is an amazing mobile version of American Standard Version Bible that will help you to read this excellent book in any place you want.

BIBLE VERSIONS / کتاب مقدس / عهد جديد / مرقس

کتاب مقدس - Old Persian Version, 1815

متّی مرقس لوقا

فصل 1 2 3 4 5 6 7 8 9 10 11 12 13 14 15 16

1 پس به مثلها به ایشان آغاز سخن نمود که «شخصی تاکستانی غرس نموده، حصاری گردش کشید و چرخشتی بساخت و برجی بنا کرده، آن را به دهقانان سپرد و سفر کرد.

2 و در موسم، نوکری نزد دهقانان فرستاد تا از میوه باغ از باغبانان بگیرد.

3 اما ایشان او را گرفته ، زدند و تهی دست روانه نمودند.

4 باز نوکری دیگر نزد ایشان روانه نمود. او را نیز سنگسار کرده، سر او را شکستند و بی حرمت کرده، برگردانیدندش.

5 پس یک نفر دیگر فرستاده، او را نیز کشتند و بسا دیگران را که بعضی را زدند و بعضی را به قتل رسانیدند.

6 و بالاخره یک پسر حبیب خود را باقی داشت. او را نزد ایشان فرستاده، گفت: پسر مرا حرمت خواهند داشت.

7 لیکن دهقانان با خود گفتند: این وارث است؛ بیایید او را بکشیم تا میراث از آن ما گردد.

8 پس او را گرفته، مقتول ساختند و او را بیرون از تاکستان افکندند.

9 پس صاحب تاکستان چه خواهد کرد؟ او خواهد آمد و آن باغبانان را هلاک ساخته ، باغ را به دیگران خواهد سپرد.

10 آیا این نوشته را نخوانده اید: سنگی که معمارانش رد کردند، همان سر زاویه گردید؟

11 این از جانب خداوند شد و در نظر ما عجیب است.»

12 آنگاه خواستند او را گرفتار سازند، اما از خلق می ترسیدند، زیرا می دانستند که این مثل را برای ایشان آورد. پس او را واگذارده، برفتند.

13 و چند نفر از فریسیان و هیرودیان را نزد وی فرستادند تا او را به سخنی به دام آورند.

14 ایشان آمده، بدو گفتند: «ای استاد، ما را یقین است که تو راستگو هستی و از کسی باک نداری، چون که به ظاهر مردم نمی نگری بلکه طریق خدا را به راستی تعلیم می نمایی. جزیه دادن به قیصر جایز است یا نه؟ بدهیم یا ندهیم؟»

15 اما او ریاکاری ایشان را درک کرده، بدیشان گفت: «چرا مرا امتحان می کنید؟ دیناری نزد من آرید تا آن را ببینم.»

16 چون آن را حاضر کردند، بدیشان گفت: «این صورت و رقم از آن کیست؟» وی را گفتند: «از آن قیصر.»

17 عیسی در جواب ایشان گفت: «آنچه از قیصر است، به قیصر رد کنید و آنچه از خداست، به خدا.» و از او متعجب شدند.

18 و صدوقیان که منکر قیامت هستند نزد وی آمده، از او سؤال نموده، گفتند:

19 «ای استاد، موسی به ما نوشت که هرگاه برادر کسی بمیرد و زنی بازگذاشته ، اولادی نداشته باشد، برادرش زن او را بگیرد تا از بهر برادر خود نسلی پیدا نماید.

20 پس هفت برادر بودند که نخستین، زنی گرفته ، بمرد و اولادی نگذاشت.

21 پس ثانی او را گرفته ، هم بی اولاد فوت شد و همچنین سومی.

22 تا آنکه آن هفت او را گرفتند و اولادی نگذاشتند و بعد از همه ، زن فوت شد.

23 پس در قیامت چون برخیزند، زن کدام یک از ایشان خواهد بود از آنجهت که هر هفت، او را به زنی گرفته بودند؟»

24 عیسی در جواب ایشان گفت: «آیا گمراه نیستید از آنرو که کتب و قوت خدا را نمی دانید؟

25 زیرا هنگامی که از مردگان برخیزند، نه نکاح می کنند و نه منکوحه می گردند، بلکه مانند فرشتگان در آسمان می باشند.

26 اما در باب مردگان که برمی خیزند، در کتاب موسی در ذکر بوته نخوانده اید چگونه خدا او را خطاب کرده، گفت که منم خدای ابراهیم و خدای اسحاق و خدای یعقوب.

27 و او خدای مردگان نیست بلکه خدای زندگان است. پس شما بسیار گمراه شده اید.»

28 و یکی از کاتبان، چون مباحثه ایشان را شنیده، دید که ایشان را جواب نیکو داد، پیش آمده، از او پرسید که «اول همه احکام کدام است؟»

29 عیسی او را جواب داد که «اول همه احکام این است که بشنو ای اسرائیل، خداوند خدای ما خداوند واحد است.

30 و خداوند خدای خود را به تمامی دل و تمامی جان و تمامی خاطر و تمامی قوت خود محبت نما، که اول از احکام این است.

31 و دوم مثل اول است که همسایه خود را چون نفس خود محبت نما. بزرگتر از این دو، حکمی نیست.»

32 کاتب وی را گفت: «آفرین ای استاد، نیکو گفتی ، زیرا خدا واحد است و سوای او دیگری نیست،

33 و او را به تمامی دل و تمامی فهم و تمامی نفس و تمامی قوت محبت نمودن و همسایه خود را مثل خود محبت نمودن، از همه قربانی های سوختنی و هدایا افضل است.»

34 چون عیسی بدید که عاقلانه جواب داد، به وی گفت: «از ملکوت خدا دور نیستی .» و بعد از آن، هیچکس جرأت نکرد که از او سؤالی کند.

35 و هنگامی که عیسی در هیکل تعلیم می داد، متوجه شده، گفت: «چگونه کاتبان می گویند که مسیح پسر داود است؟

36 و حال آنکه خود داود در روح القدس می گوید که خداوند به خداوند من گفت: برطرف راست من بنشین تا دشمنان تو را پای انداز تو سازم؟

37 خود داود او را خداوند می خواند؛ پس چگونه او را پسر می باشد؟» و عوام الناس کلام او را به خشنودی می شنیدند.

38 پس در تعلیم خود گفت: «از کاتبان احتیاط کنید که خرامیدن در لباس دراز و تعظیم های در بازارها

39 و کرسی های اول در کنایس و جایهای صدر در ضیافتها را دوست می دارند.

40 اینان که خانه های بیوه زنان را می بلعند و نماز را به ریا طول می دهند، عقوبت شدیدتر خواهند یافت.»

41 و عیسی در مقابل بیت المال نشسته ، نظاره می کرد که مردم به چه وضع پول به بیت المال می اندازند؛ و بسیاری از دولتمندان، بسیار می انداختند.

42 آنگاه بیوه زنی فقیر آمده، دو فلس که یک ربع باشد انداخت.

43 پس شاگردان خود را پیش خوانده، به ایشان گفت: «هرآینه به شما می گویم این بیوه زن مسکین از همه آنانی که در خزانه انداختند، بیشتر داد.

44 زیرا که همه ایشان از زیادتی خود دادند، لیکن این زن از حاجتمندی خود، آنچه داشت انداخت، یعنی تمام معیشت خود را.»

<< ← Prev Top Next → >>